(ویکی فارسیان قانچی)آموزشی -فرهنگی - اجتماعی



آداب درس خواندن

به طور سنتی، زمان امتحانات مدارس كه نزدیك می‌شود، همه به تكاپو می‌افتند! دانش‌آموزان به دنبال كامل كردن جزوه‌ها، مرور در درس‌های مانده، در صورت نیاز رفتن به كلاس‌های كمكی و. و والدین درصدد فراهم آوردن فضایی مناسب‌تر برای درس خواندن بچه‌ها. اما درس خواندن خود آداب و رسومی دارد . آداب و رسومی كه باعث بالا رفتن كیفیت آن می‌شود و ضمناً، ضامن سلامتی نیز هست.
گرچه همه ما كمابیش با آنها آشناییم، اما یادآوری آن، آن هم از دید متخصصان، خالی از لطف نیست. فاصله چشم تا كتاب، قوس طبیعی كمر، دمای اتاق، سروصدا و. از مهم‌ترین مواردی است كه در كار خواندن و نوشتن تأثیر دارد . مطلب حاضر این موارد را از دید پزشكان مورد بررسی قرار داده است .

 دماسنج:

دمای ۲۰ درجه را بیشتر كارشناسان، مناسب‌ترین دما برای مطالعه می‌دانند .

 ساعت:

پس از آنكه در مكان مطالعه قرار گرفتید، فوراً مطالعه را شروع كنید و به هیچ عنوان وقت را به بهانه انجام كارهای دیگر تلف نكنید .

 لباس:

هنگام مطالعه لباس راحت بپوشید. لباسی كه نه زیادی زبر باشد و نه زیادی نرم، نه بسیار گشاد و نه بسیار تنگ.

 وضعیت بدن:

بهترین حالت برای مطالعه، حالت نشسته است و بعد از آن حالت ایستاده و بدترین حالت، حالت خوابیده یا درازكش است. مطالعه در حالت‌هایی نظیر درازكش روی شكم، به پشت خوابیدن، در حال راه رفتن، تكیه زدن به دیوار و امثال این‌ها به هیچ وجه توصیه نمی‌شود، چرا كه مطالعه‌كننده در چنین موقعیت‌هایی به سختی می‌تواند تمركز حواس خود را حفظ كند .

 كمر:

هنگام مطالعه باید قوس طبیعی ستون فقرات حفظ شود. مطالعه در حالت خمیده به جلو، به ویژه برای یك مدت طولانی، با خطر ایجاد تغییر شكل در ستون فقرات و كمردرد همراه است. نگذارید خم شدن كمر به شكل عادت درآید .

 پا:

بهترین وضعیت پاها به هنگام مطالعه، وضعیتی است كه فشار كمتری روی عضلات پا وارد شود. به همین دلیل توصیه می‌شود كه در وضعیت ایده‌آل مطالعه ( كه همان وضعیت نشسته است)، ترجیحاً از یك صندلی راحت استفاده شود كه پاهای مطالعه‌كننده روی آن راحت باشد و بتواند كمی هم به سمت جلو مایل شود. بهتر است در فواصل مطالعه كه به چشمتان استراحت می‌دهید، وضع نشستن خود را تغییر دهید تا خون در پاهایتان حركت داشته باشد. رعایت آداب و رسوم خواندن و نوشتن، كیفیت آنها را بالا می‌برد.استفاده همیشگی از چراغ مطالعه خوب نیست، زیرا نور موضعی چشم‌ها را خسته می‌كند .

 صندلی:

از آنجا كه فرایند یادگیری یك فرآیند شرطی است، هر كسی می‌تواند خودش را به محیط یا زمانی خاص عادت بدهد و به اصطلاح، خودش را شرطی كند . عادت‌های تمركز هر شخص هم با اشخاص دیگر متفاوت است. صندلی می‌تواند یكی از همین عادت‌های تمركزی باشد، به نحوی كه هر وقت روی صندلی مخصوصتان نشستید، تمركزتان برای مطالعه و یادگیری افزایش پیدا كند. اما یادتان باشد كه صندلی تان نباید خیلی هم راحت باشد، چرا كه صندلی‌های بسیار راحت باعث لمیدن، چرت زدن و احساس خواب آلودگی می‌شوند .
خودكار، كتاب و وسایل مورد نیاز: عادت كنید تمام آنچه را كه برای مطالعه نیاز دارید، از ابتدا فراهم كنید و هر كار متفرقه‌ای كه دارید قبل از مطالعه انجام دهید و پس از این كه نشستید، فوراً شروع كنید به مطالعه .

 تنفس:

در جایی كه مطالعه می‌كنید، حتماً باید هوا به خوبی جریان داشته باشد و تنفس در آن محیط، راحت صورت گیرد .

 چشم:

نور متوسط، برای مطالعه مناسب‌تر است. نور اطراف و قسمت‌هایی كه در زاویه دید چشم‌ها هستند باید یكنواخت باشد. پس استفاده همیشگی از چراغ مطالعه خوب نیست، زیرا نوری كه فقط روی كتاب می‌افتد، باعث خستگی چشم می‌شود. نور لامپ‌های مهتابی به خاطر اینكه نوسان دارد، برای مطالعه مناسب نیست. بهترین فاصله كتاب تا چشم نیز حداقل ۳۰ سانتیمتر است .

 سر:

ممكن است حواس‌پرتی شما ناشی از گرسنگی و تشنگی شدید، بی‌خوابی، خستگی یا علل درونی دیگر باشد. در چنین موقعیتی هرگز مطالعه نكنید .

 گوش:

محرك‌های محیطی از قبیل صدای رادیو، تلویزیون، تلفن و. باعث حواس‌پرتی می‌شوند. آنها را از موقعیت مطالعه خود حذف كنید. ذهن نمی‌تواند در یك آن بر دو موضوع تمركز داشته باشد. گوش كردن به موسیقی همزمان با مطالعه یعنی حواس پرتی .
منبع:سایت خلاقیت


مدرسه رفتن، آمادگی روانی می‌خواهد
 
توصیه های خانم دکتر پروین ناظمی به والدین کلاس اولی‌
همه ما خاطرات روزهای اول مدرسه‌مان، به ویژه اولین سال مدرسه‌ای شدنمان را به یاد داریم؛ اینکه چگونه صبح اول مهر از خواب بیدار شدیم، صبحانه خوردیم، لباس‌های نو پوشیدیم و دست در دست بزرگ‌ترهایمان به مدرسه رفتیم.
بعضی‌هامان عاشق مدرسه بودیم و بعضی‌هامان با اشک به مدرسه پا گذاشتیم چون طاقت جدایی از پدر و مادرمان را نداشتیم. هنوز هم تعداد زیادی از دانش‌آموزان، روز اول مدرسه را با گریه و ترس از تنهایی آغاز می‌کنند اما واقعا چطور می‌توانیم کودکمان را برای ورود به مدرسه آماده کنیم؟ خانم دکترپروین ناظمی، روان‌شناس، به این سوال پاسخ می‌دهد.
خانم دکتر! چرا بعضی از کلاس اولی‌ها به محض ورود به مدرسه گریه می‌کنند؟
اکثر کودکان هنگام جدایی از والدین، درجه‌هایی از اضطراب و ناراحتی را نشان می‌دهند که این موضوع هم برای کودک و هم برای والدین او دردناک است. البته در مرحله‌ای از سن کودک، این ترس و اضطراب یک پدیده رشدی طبیعی است. مثلا اولین روز مدرسه برای بسیاری از بچه‌ها با ترس جدایی از والدین و ورود به محیطی جدید همراه است و همین ترس‌ها است که باعث اشک ریختن کودک در اولین روز‌های ورود به مدرسه می‌شود. البته جای هیچ نگرانی نیست چرا که پس از گذشت چند روز این مشکل برطرف خواهد شد.
والدین چگونه می‌توانند کودکشان را برای ورود به مدرسه آماده کنند؟
خانواده اولین بستر و عامل رشد و پرورش قوای مختلف کودک به حساب می‌آید. پدر و مادر با روش‌های تربیتی و ارتباطی خود شرایط و مقدمات پرورش استعدادهای درونی کودک را فراهم می‌کنند و هرچه خود را بیشتر به توانایی‌ها و مهارت‌های لازم برای فرزندپروری تجهیز کرده باشند بهتر و موثرتر از عهده این امر برخواهند آمد. ورود به مدرسه نیز نه تنها آمادگی کودک، بلکه آمادگی پدر و مادر را نیز طلب می‌کند؛ یعنی والدین آماده قادر به ایجاد آمادگی در کودک هستند.
این آمادگی‌ها چگونه باید ایجاد شود؟
آمادگی جدا شدن، چه قبل از مدرسه و چه بعد از مدرسه، باید بین پدر و مادر و کودک ایجاد شود. یعنی پدر و مادر با آموختن مهارت‌هایی به فرزندشان این اعتماد به نفس را در او ایجاد می‌کنند که کودک بتواند ساعاتی دور از والدین باشد و این تجربه را کسب کند که عدم حضور یا خروج آنها از خانه برای ساعاتی، نه تنها اتفاقی ایجاد نمی‌کند که شاید بعد از آن به بهتر شدن روابط میان آنها نیز منجر بشود. به همین دلیل روان‌شناسان توصیه می‌کنند که باید کودک را قبل از سنین ورود به مدرسه در زمان‌هایی کوتاه به مراقب جدید یا مهدکودک بسپارید یا به بهانه خرید برای مدت کوتاهی بیرون بروید تا کودک تنهایی و جدایی از مادر را تجربه کند. در عین حال، می‌توانید از تجربیات خوب زمان تحصیل‌تان برای کودک بگویید تا از مدرسه تصویر مثبتی در ذهنش بسازد. از طرفی، اجازه دهید تا کودک شما بداند که می‌فهمید چقدر سخت است که انسان از کسی که تا این حد دوستش دارد جدا شود اما زیاد با او همدردی و دلسوزی نکنید.
هنگام ترک کودک، چه؟ رفتارمان در این شرایط چگونه باید باشد؟
هنگام ترک کودک باید او را ببوسید و نوازش کوتاهی کنید و با خوشرویی از او خداحافظی کنید. البته مراسم خداحافظی و ترک کودک را خیلی طولانی نکنید. بر احساسات دلسوزانه خود غلبه کنید و چند بار نروید و برگردید اما پس از بردن کودک به مهد یا مدرسه مدتی آنجا بمانید، سپس کودک را با معلم یا دانش‌آموزان تنها بگذارید و به خانه برگردید. در عین حال، فراموش نکنید که کی و یواشکی ترک کردن کودک بزرگ‌ترین اشتباه است. اگر هم کودک تحت هیچ شرایطی حاضر نشد روز دوم مدرسه برود، برای او فعالیت‌های تفریحی و سرگرمی فراهم نکنید.
چه توصیه‌ای به والدین بچه‌های کلاس‌اولی دارید تا کودکشان را از لحاظ روانی برای ورود به مدرسه آماده کنند؟
کودک را از شرایطی که ایجاد نگرانی می‌کند، دور کنید و بدانید که با برخورد آرام، منطقی و خالی از ترس شما با مدرسه، کودک شما نیز با آرامش بیشتری موقعیت جدید را می‌پذیرد. در عین حال، یادگیری را امری شیرین و لذت‌بخش نشان دهید. پدر و مادری که با فراگرفتن چیزی جدید شاد و خوشحال می‌شوند و این شادی را در محیط خانه نشان می‌دهند در واقع به کودک می‌آموزند که یادگیری و کشف همه را خوشحال می‌کند و اصولا امری جذاب و خوشایند است. کارهای ساده خانه را انتخاب کرده و انجام آن را به عهده کودک بگذارید و موقعیتی فراهم کنید تا کودک بتواند با موفقیت آن کار را به سرانجام برساند. این کار علاوه بر ایجاد حس مسوولیت، اعتماد به نفس و انگیزه کودک را برای پیگیری و انجام کارهایی که به عهده او گذاشته می‌شود بالا می‌برد. توجه داشته باشید که برای ایجاد عادت مطالعه در کودک هیچ چیزی موثرتر از وجود پدر و مادری نیست که در حضور و همراه با کودک مطالعه می‌کنند و مطالعه را امری لذت‌بخش نشان می‌دهند. با کودکان‌تان صحبت کنید و به صحبت‌های آنها گوش دهید. برای کودک قصه بخوانید و در مورد آن به گفت‌وگوی دوطرفه بنشینید. با این کار مهارت کودکتان را در نشستن، گوش دادن، صحبت کردن و دقت و تمرکز افزایش می‌دهید.


حالا اگر همه این کارها را انجام دادیم و باز هم کودکمان رغبتی برای رفتن به مدرسه پیدا نکرد، چه؟
اگر پس از گذشت 2 هفته کودک هنوز آرام نگرفته است و مشکلات هنگام جدایی ادامه دارد یا صبح‌ها قبل از جداشدن از مادر و رفتن به مهدکودک یا مدرسه ناراحتی‌های جسمی مکرر مانند سردرد، دل‌درد، سرگیجه، حالت تهوع، استفراغ، تپش قلب و. دارد، حتما باید مشاوره تخصصی‌تر دریافت کند؛ چرا که اضطراب جدایی به سال‌های ابتدایی مدرسه کشیده شده و با فعالیت‌های متناسب رشدی و سنی کودک تداخل می‌كند. البته همان‌طور که گفتم اکثر کودکان تنها پس از گذشت چند روز از آغاز مدرسه با محیط جدید آشنا می‌شوند و مشکلی نخواهند داشت.
حرف آخر
فراموش نکنید که اضافه شدن فعالیت‌های مدرسه نباید به حذف دیگر نیازهای کودک مثل بازی، گردش یا تماشای تلویزیون منجر شود؛ بلکه انجام تکالیف مدرسه باید در کنار سایر نیازها و علایق کودک برنامه‌ریزی شود و این برنامه را شرایط و وضعیت داخل خانواده شما مشخص می‌کند و هیچ برنامه ثابت و قطعی در این مورد وجود ندارد. به فرزندتان اطمینان دهید که در زمان‌هایی که او در خانه نیست اتفاق خاص و جذابی در خانه نمی‌افتد. در این صورت فرزندتان با خیال راحت‌تر ساعت‌های حضور در مدرسه را می‌پذیرد. در کنار همه این نکات، روز اول مدرسه را به روزی خاص برای او تبدیل کنید. برنامه‌هایی ترتیب دهید که کودک به آن علاقه ویژه‌ای دارد یا کار جذابی که تا به حال انجام نداده است، برایش برنامه‌ریزی کنید. داشتن خاطره خوش از رفتن به مدرسه مهم‌ترین تجربه‌ای است که باید به دنبال ایجاد آن باشید.
منبع: www.salamat.com
مدرسه کجاست؟
 
نویسنده:مصطفی شریعتی رودسری

 
مدرسه حاصل تلاش نهایی بشر برای آموختن رسمی و یکی از اجزای بقای تعلیم و تربیت تعریف شده است. به یک تعبیر عمومی می‌توان گفت مدرسه» خانه دوم همه کودکان و فراگیرانی بوده که می‌خواستند بیشتر از حد آموزه‌های درون خانه خود بیاموزند.
مدرسه جایی است که افراد برای همکاری و یاوری و آموختن مقررات و قوانین و یادگیری استدلال و منطق و زیبایی شناختی هستی و مهارت خواندن و نوشتن و حساب کردن به آن وارد می‌شوند و طی فرآیندی نه چندان زود و برابر اصول و قواعد و جریان‌های مشابه و مشترک علمی به یادگیری می‌پردازند. مدرسه به افراد احساس اعتماد به نفس داده و آنها را اجتماعی بار می‌آورد و از طرفی باعث می‌شود که افراد جرات پیدا کرده و بتوانند مکنونات درونی خود را با دیگران به تبادل‌نظر بگذارند.


در مدرسه است که فرد یاد می‌گیرد چگونه ساعاتی را از افراد خانواده خود دور بوده و حس استقلال طلبی و استفاده از اراده خویشتن برای مواجهه با انواع مسایل و مشکلات را تجربه کرده و از این طریق بتواند خوداتکایی» را تمرین کرده و به دست آورد.
مدرسه محلی است که کودکان نیازهای دانشی و اطلاعاتی خود را از افرادی مجرب و صاحب دانش و آشنا به اصول کلاس‌داری و تدریس می‌آموزند. و در کنار آن به ایجاد ارتباط با هم‌کلاسی‌های خود پرداخته و از این طریق به مهارت‌های اجتماعی دست پیدا می‌کنند و اعتبارورزی را می‌آموزند در مدرسه است که کودک یاد می‌گیرد اضطراب جدایی از والدین را کاهش داده و به همکاری و مشارکت و بازی‌های گروهی با دیگران تبدیل ‌سازد.
مطالعات نشان داده‌اند کودکانی که در مدرسه می‌توانند با دیگران به سر برده و سازگاری پیدا کنند، در جریان تحصیلات نیز پیشرفت مناسب‌تری به دست می‌آورند بنابراین مدرسه جایی است که کودک آن را خانه دوم خود دانسته و مایل است که در آن از آرامش برخوردار باشد تا بتواند از توانایی‌ها و استعداد و قابلیت‌های خود استفاده مناسب ببرد.
منبع:www.salamat.com


نویسنده:سیمین ان راد

دانش آموزان چگونه به درس و مدرسه علاقه مند می شوند؟
تا زمانی که به چیزی احساس نیاز نشود فرد برای رسیدن به آن تلاش نمی کند. اگر فردی نتواند در زندگی چیزهای مهم را تشخیص دهد و آنها را نشناسد، نباید امید زیادی به بهبود زندگی و رفاه او داشته باشیم. اگر فرد نداند چه چیزی برایش اهمیت دارد و چه باید انجام دهد، به هدف های خود نخواهد رسید.
 باید کوشید تا چیزهایی را که دانش آموز در زندگی به آنها علاقه دارد شناسایی کرد.
عده ای از روانشناسان رفتار انسان را متأثر از احساسات او می انگارند. یعنی احساسات انسان ایجاد کننده رفتار او است. به عبارت دیگر احساسات، طرز فکرها، اعتقادات و ادراکات انسان به وجود آورنده رفتارند. از نظر تربیتی نیز این عقیده بسیار اهمیت دارد. اگر دانش آموزی احساس کند که معلمش او را دوست دارد، رفتارش نسبت به آن معلم دوستانه خواهد بود و به درس آن معلم نیز علاقه مند خواهد شد. در مقابل اگر احساس کند که معلم او را دوست ندارد، احتمالاً نسبت به درس آن معلم نیز علاقه ای نخواهد داشت. بنابراین باید کوشید تا چیزهایی را که دانش آموز در زندگی به آنها علاقه دارد شناسایی نمود و کار کردن با دانش آموز را از چیزهای دوست داشتنی آغاز کرد.
شناسایی خود یا خویشتن پنداری- خویشتن پنداری عامل بسیار مهمی در ایجاد نوع رفتار است. افرادی که خویشتن پنداری مثبتی دارند رفتارشان اجتماع پسندتر از افرادی است که خویشتن پنداری آنها منفی است. خویشتن پنداری عبارت از عقیده و پنداری است که فرد درباره خود دارد. این عقیده و پندار به تمام جوانب خود یعنی جنبه های جسمانی، اجتماعی، عقلانی و روانی فرد مربوط می شود. تصور انسان درباره هریک از عوامل رفتار معین و مشخص است. به عنوان مثال یک نمونه از مواردی که تأثیر خویشتن پنداری دانش آموزان را در وضع تحصیلی آنان نشان می دهد این است که دانشمندی در ضمن مشاوره با دانش آموزان عقب افتاده طی سالیان متمادی به این نتیجه رسیده است که یکی از عوامل اصلی عدم موفقیت تحصیلی این عده عقیده و پنداری است که آنها درباره خود دارند. به عبارت دیگر تعداد زیادی از این دانش آموزان اصولاً معتقدند که قادر به خواندن نیستند. آزمایشات پزشکی نشان می دهد که این عده دارای هیچ گونه نقص بینایی، عقلانی، شنوایی یا گویایی نیستند و از نظر جسمی سالم هستند. این دانشمند پس از مشاوره با این شاگردان نتیجه می گیرد که فقط خویشتن پنداری منفی شاگردان باعث عقب افتادگی تحصیلی آنها شده است. نتیجه آن که خویشتن پنداری تأثیر مهمی در نحوه پیشرفت دانش آموزان و رفتار آنها دارد.
دانشمندی به نام "کویر اسمیت" معتقد است خویشتن پنداری بر اثر روابط بین عوامل زیر تعیین می شود:
الف-پندار والدین درباره فرد-سال های اولیه کودکی عامل بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت کودک به شمار می رود. در چنین سال هایی والدین نقش بسیار مهمی در ایجاد نوع شخصیت کودک ایفا می کنند. کودک اولین الگوهای رفتاری خود را در محیط خانواده از والدین خود تقلید می کند. تربیت صحیح کودک در سال های اولیه که به سال های سازندگی معروفند اهمیت خاصی دارد. به گونه ای که رفتار والدین با کودک در سال های اولیه زندگی اثرات خاصی در نحوه رفتار و تکوین شخصیت کودک به جا می گذارد. والدین می توانند کودک را در خلال این سال ها به استقلال یا وابستگی، به عطوفت یا خشونت تشویق کنند.
ب-تصور و پندار دوستان و همبازی ها درباره فرد-به موازات رشد کودکان با مشاهده بازی آنها می توان دریافت که کودکان سعی دارند همواره نقش دوستان صمیمی خود را تقلید کنند. کودک می خواهد مثل دوست صمیمیش لباس بپوشد، حرف بزند و عمل کند. تقلید نقش امری طبیعی است و در تکوین شخصیت کودک مؤثر است. از سوی دیگر کودکان در انتخاب نوع دوستان تشخیص کافی و دقت لازم را ندارند و احتمالاً دوستانی انتخاب خواهند کرد که یا از لحاظ سنی متفاوتند و یا از نظر رفتاری با هم مغایرت دارند. در این مورد معمولاً والدین به طور مستقیم در این امر اساسی و حیاتی دخالت کنند و کودک را در صورت وم در انتخاب دوست راهنمایی کنند.
ج-تصور و پندار معلمان درباره فرد-در سن معینی که کودک پا به کودکستان و یا دبستان می گذارد تجربه جدیدی را در زندگی آغاز می کند. آشنایی شاگرد با معلمان و رابطه ای که بین معلم و دانش آموز ایجاد می گردد عامل مهمی در شکل گیری شخصیت و نحوه خویشتن پنداری دانش آموز به شمار می آید. معلمان علاقه مند با رفتار انسانی خود دانش آموزانی با صفات انسانی و علاقه مند در مدرسه به وجود می آورند. در حالی که معلمان بی علاقه و وقت گذران که به روابط انسانی بی توجهند دانش آموزانی افسرده و گریزان از مدرسه تربیت می کنند. اعتقاد و پندار معلم درباره نوع رفتار دانش آموز و توانایی های او و نحوه استفاده از این عوامل می تواند شخصیت دانش آموز را در مسیر خاصی پرورش دهد. معلمی که دانش آموز را در مدرسه با کلماتی نظیر تنبل، بی عرضه و بیچاره نامگذاری می کند، نباید از دانش آموز توقع داشته باشد که فرد علاقه مند و منطقی ای شود.
د-تصور و پندار فرد درباره خود- تصور و پندار درباره خصوصیات جسمانی، عقلانی، اجتماعی و روانی بخشی از شکل گیری خویشتن پنداری فرد را تشکیل می دهد. افرادی که نسبت به همسن هایشان کوتاه تر یا بلندتر هستند یا کسانی که عقب افتادگی ذهنی دارند، احتمالاً رفتارشان با افراد عادی متفاوت خواهد بود.
ه-توجه به زمان حال- عامل مهم دیگری که در تعلیم و تربیت برای کشف معنی و مفهوم مشخصی باید مورد مورد توجه قرار گیرد، تأکید بر زمان حال است. اگر بپذیریم که احساس باعث ایجاد رفتار است، از آن جایی که احساس در زمان حال به انسان دست می دهد باید رفتار کنونی فرد را مورد بررسی قرار دهیم. این عقیده دریچه های امید تازه ای را در تعلیم و تربیت بر روی والدین و دانش آموزان می گشاید. در اکثر اوقات چشم پوشی از شکست های گذشته، دانش آموزان را تشویق می کند تا در زمان حال برای کسب موفقیت مجدانه کوشش کنند. از سوی دیگر تأکید بیش از حد بر عوامل گذشته عذر و بهانه ای برای دانش آموز فراهم می کند و به او امکان می دهد که به سادگی تمام شکست های آینده خود را به گذشته اش نسبت دهد و برای بهبود وضع تلاش و فعالیتی نکند.
ل-فراهم آوردن امکانات و فرصت برای کشف معنی و خودیابی- عامل مهمی که در نظام کنونی تعلیم و تربیت کمتر مورد توجه قرار گرفته، دادن امکان و فرصت به دانش آموزان برای کشف معنی از آموخته هاست. در مدارس مطالب بسیار سریع و بدون صرف وقت به دانش آموزان ارایه می شود.هنوز موضوعی را دانش آموز درک نکرده و مفهومی از آن برای خود به وجود نیاورده، مطلب جدیدی به او ارایه می شود و دانش آموز مجبور می شود بدون کم و کاست محتوا را عیناً فراگیرد. در غیر این صورت مردود خواهد شد. چنین روشی از همان کلاس اول ابتدایی یعنی همزمان با آغاز آموزش رسمی در مورد دانش آموز اجرا می گردد. به دانش آموز آموخته می شود که آن چه که معلم و کتاب می گوید صحیح است وباید عیناً همان را فرا گیرد. در این حالت به احساسات، عقاید و ارزش های انسانی دانش آموز به عنوان یک فرد متفکر توجهی نمی شود. دانش آموز در مدارس نحوه سازگاری و ابراز احساسات را فرا نمی گیرد و فقط به محتوای کتاب ها بها می دهد. می توان مدل تربیتی موجود را مدل طبی نام گذاری کرد. زیرا در چنین نظام تربیتی ای معلم همه چیز را می داند و دانش آموز هیچ چیز نمی داند. ممکن است این عقیده درباره تعدادی از دانش آموزان و معلومات دانش آموز صحیح باشد ولی درباره برداشت شخصی و کاربرد مطالب صادق نیست. عامل دیگری که موجب می شود دانش آموزان شتابزده و بدون تفکر به حفظ اطلاعات و داده ها بپردازند نحوه ارزشیابی است. متأسفانه نمره هدف نهایی تعلیم و تربیت شده است. در این روش به وسیله نمره دادن به دانش آموزان آموخته می شود که فقط اصول و حقایق را فراگیرند. در عین حال به دانش آموزان می آموزند که هیچ چیز ارزش ندارد مگر این که بتوان برای آن نمره ای در نظر گرفت. از همه مهم تر آن که دانش آموزان به حفظ کردن مطالب تشویق می شوند نتیجه آن که مطالب از نفر معلم به نفر دانش آموز و از نفر دانش آموز به روی ورقه امتحانی منتقل و سپس برای ابد فراموش می شود. بنابراین نحوه مرسوم ارزشیابی کاملاً محدود کننده و بی ثمر است وقوه تخیل و تفکر را در دانش آموزان از بین می برد.
منبع: http://020.ir

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Online news shadon اتوکلاو دندانپزشکی دیپلم اسان کشکول نامه lemonseo پرسش مهر بیستم رئیس جمهور 99-98 آموزش طراحی سایت و کسب و کار اینترنتی همسفران نمایندگی کرج دانلودستان